چند وقتی است که فرصت نمی کنم برنامه کتاب باز را از تلویزیون ببینم؛ به جای آن هر شب موقع پیاده روی پادکست های کارشناس ها و مهمان های مورد علاقه ام را گوش میکنم. دیشب که داشتم برنامه اردشیر رستمی را می شنیدم، نکته جالبی توجهم را به خودش جلب کرد. در بخشی از برنامه، سروش صحت که می خواست کتابی را مرتبط با موضوع برنامه معرفی کند، برای اینکه بداند اردشیر رستمی آن کتاب را خوانده یا نه پرسید: «نمی دونم این کتاب رو فرصت کردی بخونی یا نه؟»

این جمله از این جهت برای من جالب بود که معمولا خودم و دیگران وقتی در کتابخانه یا بین دوستان می خواستم بدانم کسی کتابی را خوانده یا آن را معرفی کنم می گفتم فلان کتاب رو خوندی؟ گاهی که این پرسش از خود من میشد و جوابم منفی بود کمی حس بدی پیدا می کردم. حسی آمیخته با اضطراب و خجالت از اینکه کتاب های معروف زیادی را نخوانده ام. حتی گاهی این مکالمه تا جایی ادامه پیدا می کند که همه عمرت بر فناست اگر این را نخواندی و …

به همین دلیل وقتی جمله سروش صحت را شنیدم احساس کردم چه جمله خوب و جایگزین خوبی است برای اینکه بخواهیم بدانیم کسی کتابی را خوانده یا نه. نمیدانم دیگران هم مثل من فکر می کنند یا نه اما احساس می کنم جمله فرصت کردی کتابی را بخوانی یا نه بار اضطراب و خجالتی از بابت نخواندن کتاب به من نمیدهد و برعکس بیشتر راغب می شوم آن را بخوانم. فکر می کنم ما کتابداران به خصوص در ارتباط با کاربران در کتابخانه لازم است روی جملات و بار منفی و مثبت آن دقت و توجه بیشتری داشته باشیم.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *