سفیان ثوری روزی با یکی به درِ سرای محتشمی میگذشت. آن کس بر آن ایوان نگرست. او را نهی کرد، بدو گفت: « اگر شما در آنجا نگه نمی کردتی، ایشان چندین اسراف نکردندی. پس چون شما نظر میکنید، شریک باشید در مظلَمَت این اسراف.»
کار جدیدم به عنوان روابط عمومی اداره کل کتابخانه های عمومی استان قم بهانه ای شد تا کتاب «هنر هشتم در کتابخانه ها» را که مدت ها بود در کتابخانه ام بود، بخوانم.
بعد از یک سال و هفت ماه دوباره به خانه برگشتم. برای خیلی ها این علاقه و حس من نسبت به کتابخانه عمومی عجیب است. می گویند دیوانه ای؟ کار پیمانی رو ول می کنی و میروی جایی که قرارداد ساعتی باهات میبندن؟ جایی که هیچ کاری نمیکنی و حقوق بی دردسر میگیری رو ول میکنی میری جایی که باید چند برابر کار کنی؟ کاش آنها هم می توانستند لذت بودن در کتابخانه عمومی و کار کردن را احساس کنند تا بدانند دیوانگی یعنی چه!