پژوهش تازه ای اخیرا در نشریه علوم و فنون اطلاعات منتشر شده است که به موضوع جریمه دیرکرد امانت کتابخانه های عمومی می پردازد. این پژوهش یک سوال ساده اما مهم دارد: جریمه دیرکرد بر بازگشت منابع به کتابخانه ها و تمدید عضویت چه تاثیری دارد؟
در مقدمه پژوهش آمده که دسته ای از افراد و متخصصان با جریمه دیرکرد موافق هستند و معتقدند که انگیزه خوبی برای بازگشت منابع است و دسته ای دیگر خیلی با جریمه دیرکرد موافق نیستند و اخیرا هم پیشنهاد هایی مثل کار رایگان برای کتابخانه یا اهدای مواد غذایی برای نیازمندان به جای دیرکرد کتاب در برخی از کتابخانه ها عملی شده است. تا اینجای کار و با نگاهی به پژوهش ها، نظرات متخصصان و البته نتایج همین پژوهش حداقل می توانیم بفهمیم که جریمه دیرکرد تنها گزینه موجود برای ایجاد انگیزه بازگشت به موقع منابع کتابخانه است و گزینه بهتری وجود ندارد(البته گزینه کار رایگان برای کتابخانه را کمی دوست داشتم! اما بعید میدانم برای کتابخانه های عمومی که با همه انواع کاربران سروکار دارند عملی باشد)
در کتابخانه های نهاد کتابخانه های عمومی ایران قانون جالبی وجود دارد که خود من سعی میکردم آن را به کاربران پیشنهاد کنم و آن هم اهدای کتاب به جای جریمه دیرکرد بود. اتفاقا تعدادی از کاربران هم از این پیشنهاد استقبال می کردند و کتاب هایی را که خوانده بودند و نیاز نداشتند را به کتابخانه اهدا می کردند و این معامله دو سر سودی برای کتابخانه و کاربر بود. تنها اشکال این کار این بود که گاهی کتاب های اهدایی چندان مناسب یا مورد نیاز نبودند که در این موارد کتابدار باید دقت لازم را به خرج بدهد.
نکته دیگر در مورد جریمه دیرکرد ها این است که کتابداران اجازه دارند یک سوم جریمه را ببخشند ( اخیرا خودم هم شامل این یک سوم شدم!) با این حال نهاد کتابخانه های عمومی چندان روی جریمه ها سخت گیری نمی کند و دست کتابداران را باز گذاشته تا در صورت عدم تمکن مالی آن را تمام و کمال ببخشند. اینگونه افرادی هم که تمکن مالی لازم را ندارند و به دلیل یک بی احتیاطی یا مشغله نتوانستند کتاب را سرموقع برگردانند برای تمدید عضویت یا ادامه استفاده از منابع به مشکل نمی خورند. ( در این مورد کتابداران کمی سلیقه ای عمل می کنند و بستگی دارد به تور چه کسی بخورید! برخی اصلا نمی بخشند و برخی هم مثل من زیادی دلرحمی می کنند.)
یکی از سوالات جالب و کاربردی پژوهش، مشوق های پیشنهادی کاربران برای افراد خوش حساب بوده است که بسیاری از کاربران آن را در به موقع برگرداندن منابع موثر دانسته بودند. بهترین مشوق ها از نظر کاربران افزایش تعداد امانت، افزایش دوره های تمدید و استفاده رایگان از خدمات کتابخانه بودند. به نظرم این موارد خیلی نیاز به بخشنامه ندارند و خود کتابداران می توانند چنین مشوق هایی را برای کاربران خوش حساب و همیشگیشان به کار بگیرند. مثلا یادم هست در کتابخانه ما کاربری بود که سال ها عضو کتابخانه بود و بسیار هم انسان فرهیخته ای بود. اگر منبعی را می خواست که هنوز فهرست نویسی نشده بود، معمولا کتابداران به او می دادند و تعداد کتاب هایی هم که امانت می برد معمولا بیشتر از سایر کاربران بود.
مهم ترین بخش این پژوهش از نظر من، یادآوری موعد بازگشت منابع است که از نظر کاربران اهمیت زیادی در بازگشت به موقع آن دارد. در این مورد متاسفانه کتابخانه های عمومی سال هاست که با ضعف رو به رو هستند. این مشکل را خود من چه به عنوان کاربر و چه به عنوان کتابدار احساس کردم. در کتابخانه عمومی ظاهرا چنین سیستمی وجود دارد اما با مشکلاتی مواجه است. مثلا پیامک ارسال می شود اما 7 روز بعد از تاخیر! و تازه خیلی از کاربران معتقد بودند که برایشان ارسال نمی شود. با این حال حتی اگر پیامک ارسال شود هم، حداقل 7 روز کتاب دیرتر می رسد و افراد جریمه می شوند. در کتابخانه دیگری که عضو هستم همان وقتی که امانت می گیرم و زمانی که تاخیر دارم یا کتاب را باز میگردانم ایمیل برایم می آید اما متوجه نمیشوم چرا زمانی که تعداد روز ها تمام شده و باید تحویل بدهم این اتفاق نمی افتد؟ و دیگر اینکه چرا یک کتابخانه سیستم ایمیلش فعال است ولی دیگری نیست؟ آیا همه کاربران مخصوصا در کتابخانه عمومی که اکثر اعضای آن قشر معمولی هستند بهتر نیست پیامک ارسال شود؟ پاسخ کاربران این پژوهش هم همین بوده و معتقد بودند که پیامک بهترین راه باخبر شدن آنها از پایان زمان امانت است. البته ممکن است ارسال پیامک برای کتابخانه هزینه زیادی داشته باشد اما به این نکته توجه کنیم که معمولا تعداد منابعی که دیر باز میگردند و یا باز نمی گردند آنقدر زیاد است که یک نفر مامور این می شود که دائما با افراد تماس بگیرد و از آنها بخواهد که کتاب ها را برگردانند. در حالی که شاید اگر پیامک به موقع ارسال شود نیاز نباشد وقت و انرژی یک نیرو و هزینه تلفن برای اینکار تا این حد مصرف شود و این وسط چندین بگو مگوی تلفنی هم بین کتابدار و کاربر رخ دهد.
نکته آخر اینکه بسیاری از کاربران در این پژوهش از وجود امکان تمدید منابع به صورت تلفنی یا اینترنتی اطلاع نداشتند. این موضوعی است که خود من هم با آن مواجه بوده ام. متاسفانه بسیاری از امکانات و فرایند ها باید در زمانی که ثبت نام انجام می شود توسط کتابدار به او گفته شود اما این کار گاهی به دلیل عدم توجه کتابدار و گاهی به دلیل شلوغی کتابخانه انجام نمی شود. همین هم باعث می شود که کاربری یک سال عضو است و بارها کتاب گرفته اما وقتی از امکان تمدید تلفنی به او می گویید تعجب می کند! در مورد اپلیکیشن البته کمی متفاوت است. نهاد کتابخانه های عمومی چند سالی است که اپلیکیشن خود را منتشر کرده که از طریق آن می توان فرایند های تمدید و جستجو را انجام داد. اما چرا این را بسیاری از کاربران نمی دانند یا کمتر انجام می شود؟ یکی از دلایل آن ضعیف بودن خود اپلیکیشن است که رابط کاربری قوی ندارد و کار کردن با آن احساس خوبی به کاربر نمی دهد. دلیل دیگر این است که برخی از کاربران کلا با تکنولوژی بیگانه هستند و این موارد در کتابخانه ها هم زیاد پیدا می شوند. و نکته آخر عدم اطلاع رسانی خود نهاد به طور گسترده و اطلاع نداشتن کتابداران و در نتیجه عدم اطلاع رسانی درست کتابداران به کاربران است که در نهایت موجب کمتر استفاده شدن از اپلیکیشن شده است.
جناب نریمانی عزیز
مقالهای که خلاصه اون رو ارائه کردید به موضوع جالبی اشاره داشت که خوندنش برام لذت بخش بود. بخصوص اینکه در کنار خلاصه مقاله، سعی کردید در متن به تجربه شخصی هم اشاره داشته باشید.
ممنون از زحمتی که برای ترجمان دانش میکشید.
متشکرم از لطف شما جناب منصورزاده
مقاله خیلی خوبی بود و از معدود پژوهش های کاربردی بود که به جای کار کردن روی موضوعات لوکس، به دنبال حل کردن مشکل واقعی بود.