پروفسور مایکل آر.سولومون در کتاب بازاریابی در شبکه های اجتماعی، «مقایس پذیری» را توانایی رشد و گسترش ظرفیت مورد نیاز، بدون ایجاد تاثیر منفی روی حاشیه سود کسب و کار تعریف می کند. او همچنین برای تبیین بیشتر این مفهوم مثالی را ارائه می کند.
« فرض کنید یک کافه در محله شما باز شده که تنها دارای 10 میز می باشد اما نوعی کیک پنیر خانگی دارد که بسیار خوشمزه است. نمونه ای از آن دسر را به مشتریان می دهد، بعضی از مشتریان درباره این کیک متنی نوشته و توییت می کنند و ناگهان انبوهی از مردم برای امتحان کردن دسر به کافه می روند. صاحب کافه پیش بینی چنین استقبالی را نکرده و کیک های کمی برای آن روز درست کرده بود. او مجبور می شود مشتریان را پراکنده کند. در حقیقت او قربانی موفقیت خود شده است. مشکل او این بود که کافه مقیاس پذیر نبود.»
مطالعه این بخش از کتاب من را یاد تجربه خودم در این زمینه انداخت. زمانی که در کتابخانه عمومی کار میکردم، به شدت سعی می کردم از ظرفیت شبکه های اجتماعی به خصوص اینستاگرام برای تبلیغ کتابخانه استفاده کنم. زیر بسیاری از پست های تبلیغاتی به کاربران می گفتم در کتابخانه می توانید کتاب ها را رایگان به امانت بگیرید، از برنامه ها و رویدادهای کتابخانه میگفتم و همه را به کتابخانه دعوت می کردم. همزمان با این فعالیت های مجازی، در کتابخانه نیز سعی می کردیم با برگزاری رویداد های بزرگ کاربران جدیدی را با کتابخانه آشنا کنیم. در بسیاری از همایش های بزرگ کتابداران حضور پیدا می کردند و شرکت کنندگان را به عضویت در کتابخانه تشویق می کردند.
اما به مرور و با رونق گرفتن حضور کاربران در کتابخانه مشکلاتی برای ما به وجود می آمد. کتابخانه ما شاید به اندازه کاربران همیشگی اش هم کتاب نداشت و بسیاری از کاربران از عدم خرید کتاب ها رمان های جدید را ناراضی بودند. همچنین از بسیاری از کتاب ها تنها یک نسخه موجود بود و حضور کاربران جدید باعث شد تا به یکباره کتابخانه از کتاب های خوب خالی میشد و بسیاری از کاربران از نبود کتاب ها و همیشه در امانت بودنشان گلایه می کردند. از طرفی شلوغی کتابخانه در ساعت هایی از روز طوری بود که مشاجراتی را بین کاربران و کتابداران به وجود می آورد و بسیاری از مشکلات و زیرساخت های دیگری که نیاز بود وجود داشته باشند اما نبود.
نتیجه اینکه حالا و با مطالعه مفهوم مقیاس پذیری متوجه می شوم که اگر کسب و کار یا سازمانی تبلیغات و بازاریابی می کند، حتما باید پیش از این کار همه جوانب و ساختار های لازم برای حضور کاربران جدید را تدارک ببیند. ممکن است کاربری امروز بر اثر تبلیغات به کتابخانه بیاید و نارضایتی اش از شرایط باعث شود هیچ وقت دیگر (حتی زمانی که همه چیز عالی باشد) به کتابخانه نیاید. زمانی که حتی کاربران فعلی شما از شرایط رضایت لازم را ندارند، دعوت کاربران جدید نوعی خودکشی است و فرصت آمدن آنها در زمان مناسب را هم از شما می گیرد. به علاوه اینکه هر کدام از این کاربران ناراضی می توانند با استفاده از همین بستر شبکه های اجتماعی، تبلیغ منفی نیز علیه شما داشته باشند.
درسته. من هم این تجربه رو داشتم. برای همین من همیشه اصرار داشتم تبیلغات گسترده و بی رویه برای برنامهها و خدماتمون نکنیم. حالا برای اینکه آماده بشیم برای حجم بیشتری از مخاطبان یا اصطلاحا مقیاسپذیر بشیم به نظرم گام اولش طراحی پرسونا است. طراحی پرسونا، کلید حل خیلی از مشکلات است.
دقیقا همینطوره محمدحسن جان واقعا طراحی پرسونا خیلی اهمیت داره. یه کتاب جدید هم نشر برایند درباره پرسونا منتشر کرده که تو طراحی پرسونا خیلی کمک می کنه.
https://b2n.ir/791786