چند ماهی است که کتابداران نهاد کتابخانههای عمومی در اعتراض به عدم افزایش حقوق در سال جدید و همچنین مشکلات مالی دست به اعتراضات گسترده زدهاند. اما نکته جالب اینجاست که در این اعتراضات نه انجمن های کتابداری مشارکتی داشتهاند و نه کتابداران از آنها توقعی برای همراهی در این حرکت اعتراضی را دارند!
اوایل شروع کارم در انجمن کتابداری قم، وقتی که به همکارانم می گفتم که امروز بخاطر جلسه انجمن باید مرخصی بگیرم یکی از آنها پرسید انجمن چی؟ گفتم انجمن کتابداری قم! گفت مگر ما انجمن داریم؟!
هر چه جلوتر رفت متوجه شدم که شکاف عمیقی بین کتابداران و انجمن حاکم است. در واقع نه انجمن علاقه ای به ارتباط با کتابداران و حل مشکلات آنها دارد و نه کتابداران انجمن را از خودشان می دانند. حالا و در بهبهه اعتراضات گسترده کتابداران کتابخانه های عمومی به نمایندگان مجلس و دولت میفهمم که این شکاف تا چه حد عمیق است.
بسیار جالب است که انجمن کتابداری ایران که نام کتابداری را به دوش می کشد، اتفاقا در این جریان باید سردمدار اعتراضات باشد و صدای کتابداران را به دولت برساند. انجمنی که بسیاری از افراد حاضر در آن نیز صاحب منصب هستند و رساندن صدای کتابداران به وزیر و نمایندگان برای آنها کار سختی نیست؛ اما حالا بعد از مدت ها و از سر رفع تکلیف به انتشار یک بیانیه خواهشی بسنده کرده اند!
امروز یکی از کتابداران در اینستاگرام ابراز امیدواری کرده بود که امشب در اخبار از اعتراض کتابداران خبری پخش شود اما هیچ صحبتی در اخبار درباره اعتراضات به حق کتابداران نشد. البته برای من تعجبی نداشت، چرا که وقتی دوستان از کتابداران حمایتی نمی کنند چه توقعی از وزیر و نماینده مجلس و اخبار 20:30 است؟
مدتی پیش حدیثی از امیرالمؤمنین (علیه السلام) می خواندم که ایشان فرموده بودند «حق را بگو، هر چند به زیان خودت باشد.». من تنها یک سال در کتابخانه های عمومی کار کردم و هیچ سودی از افزایش حقوق کتابداران هم به جیب من نمی رود اما نمی توانم در مقابل ظلمی که به همکاران سابقم می شود سکوت کنم هر چند کاری هم نمی توانم برای آنها انجام دهم. اما برایم جای تعجب است که آن دسته از اساتید کتابداری، اعضای انجمن ها که دستشان می رسد و چرا کوچکترین فریادی سرنمی دهند؟ احتمالا مصلحت اندیشی هایی در این میان وجود دارد که اجازه نمی دهد عده ای فریاد کتابداران مظلوم را بشنوند.
کاش حالا که کتابداران کتابخانه های عمومی به دنبال حق و حقوق خودشان هستند، انجمن کتابداری، اساتید رشته و لیزنا پشتیبان آنها باشد و از این فرصت برای ایجاد اتحاد و اعتماد در جامعه کتابداری استفاده شود.
اینکه اساتید و انجمن کتابداری آیا کاری در این مورد میتوانند انجام دهند را نمیدانم اما اگر نمیتوانند انجام دهند، نبودشان به پیشبرد خواسته ی کتابداران، میتوانست بیشتر کمک کند. از یکطرف رسانه و دولت به کتابداران میگوید «مگر شما بزرگتر ندارید؟» از یکطرف انجمن و اساتید میگویند «ما صلاحیت کافی برای پیگیری این مسائل را نداریم». حداقل اگر نبودند به رسانه ها میگفتیم «نه، بزرگتر نداریم». فارس نیوز تیتر جالبی زد: «کتابداران، یتیمان عرصه فرهنگ»
دقیقا به نظرم تیتر فارس خودش به تنهایی گویای عمق فاجعه بود…