در این چند سالی که در سازمان‌های مختلف فعالیت کرده‌ام، چیزی که بیش از همه توجهم را به خودش جلب می‌کند، اهتمام زیاد مدیران سازمان‌های دولتی به جزیره‌ای کار کردن و تلف کردن نیرو و هزینه است.

شاید برخی یادشان باشد که چند سال پیش وب سایتی داشتم به نام «کتابداران سبز» که در آن مطالبی پیرامون کتابخانه سبز و محیط زیست می‌نوشتم. همان اوایل کار، ایمیلی از آقای عمرانی سردبیر لیزنا داشتم که پیشنهاد دادند به جای نوشتن در وب‌سایت خودم، دبیر ستون اطلاعات سبز لیزنا که بخش مربوط به مطالب محیط زیستی است بشوم و آنجا بنویسم. تصمیم سختی بود که بخواهم سایتی را که به نام خودم بود رها کنم و در سایت دیگری بنویسم، اما به چند دلیل این کار را کردم؛ اول اینکه لیزنا یک بستر پذیرفته شده و پرمخاطب در رشته ماست و هدف من یعنی رساندن نوشته هایم به مخاطبان در آنجا بهتر انجام می‌شد و دوم اینکه وقتی چنین بستری وجود دارد اصلا دلیلی نداشت که من بخواهم هزینه و زمان زیادی را برای مدیریت یک وبسایت دیگر بگذارم. پس جزیره ای کار کردن را کنار گذاشتم و برای لیزنا نوشتم.

حالا که در سازمان‌های مختلف کار می‌کنم، نمونه‌های بزرگتر و پرهزینه تر از جزیره ای کار کردن می بینم. دو سازمان که هر دو یک کار می‌کنند (از بردن نام سازمان ها معذورم) و هر دو از یک جا بودجه می‌گیرند، نرم افزاری خریداری می‌کنند که عیب‌های زیادی دارد؛ یکی از سازمان‌ها با کمک برنامه نویس‌هایش عیب‌های نرم افزار را برطرف می‌کند اما نسخه بهبود یافته را به سازمان دیگر نمی‌دهد!

باز در نمونه‌ای دیگر، سازمانی که در آن کار می‌کنم به دنبال راه‌اندازی یک نرم افزار موبایلی کتابخوان است که کتاب‌های مذهبی و حوزه علوم اسلامی را در آن منتشر کند. بهشان می‌گویم که سازمان دولتی دیگری که شبیه خودمان است دقیقا همین کار را کرده و 4 سال است که روی آن زمان گذاشته و الان به وضعیت خوبی رسیده، می توانیم با تعامل، از نسخه آنها استفاده کنیم. چند وقت بعد نسخه اولیه نرم افزار خودمان منتشر می‌شود!

همه ما می توانیم نمونه های بیشتری از این جزیره ای کار کردن را مثال بزنیم. نکته قابل توجه اینجاست که در بسیاری از این موارد نه تنها این سازمان ها دولتی هستند بلکه از نظر کارکرد هم به هم نزدیک هستند اما زمانی که پای کار وسط باشد یا سازمان الف نمی خواهد از تجریبات و داشته های سازمان ب کمک بگیرد و یا سازمان ب تجربیات و داشته هایش را در اختیار سازمان الف قرار نمی‌دهد. در نهایت آنچه که اتفاق می‌افتد، هدر رفتن پول و وقت است و درجا زدن ناشی از دوباره‌کاری‌ها.

2 پاسخ
  1. محمدحسن
    محمدحسن گفته:

    حتی این موضوع را در بین بخش‌های داخلی یک سازمان هم می‌توان دید. مثلا تجربه‌ای ناموفق در یک بخش در بخش دیگر هم تکرار می‌شود اما تجربه‌ی موفق یک بخش، فرصت توسعه به بخش‌های دیگر را پیدا نمی‌کند.

    پاسخ
    • ایمان نریمانی
      ایمان نریمانی گفته:

      دقیقا الان که گفتی نمونه ای از همین هم یادم اومد. بخش فناوری یه نرم افزاری درست کرده بود اما مدیر ما در بخش کتابخانه می گفت ما باید خودمون جدا نرم افزار بخریم چون کار اونارو قبول نداشت.

      پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *