سایت کتابدار 2  سرانجام بعد از حدود 6 سال به فعالیت خود خاتمه داد و برخی از کتابداران نیز واکنش هایی نسبت به این پایان داشتند. من هم به عنوان کسی که مدتی با این به اصطلاح نشریه تجاری همکاری داشتم، در این یادداشت قصد دارم تا به چند نکته پیرامون آن بپردازم.

البته من مدت هاست که پیرامون این نشریه و دست اندرکاران آن صحبتی نکرده ام و معتقدم که مرور زمان بسیاری از نقاب ها را از چهره برمیدارد اما فکر می کنم حالا که دیگر این نشریه پایان کار خود را اعلام کرده است، بد نیست تا به روند شکل گیری و اهداف آن نگاه موشکافانه ای داشته باشیم.

در ابتدا می خواهم به برخی نکات سودمند این نشریه برای حرفه ما و دانشجویان اشاره کنم تا رعایت انصاف هم شده باشد. واقعیت این است که من هم با نظر برخی از دوستان مبنی براینکه نشریه کتابدار 2 باعث شد تا دانشجویان راحت تر بنویسند، جرات نوشتن پیدا کنند، فضای خوبی برای نوشتن و حتی ترجمه مطالبشان داشته باشند و… موافقم و از این حیث این نشریه را قابل تقدیر می دانم.

اما راستش را بخواهید هر طور که فکر می کنم و می سنجم نمی توانم جنبه منفعت و تجاری پشت نشریه را نادیده بگیرم و ساده لوحانه بگویم مهندس حیدری و دوستانشان تنها به این خاطر که دلسوخته رشته ما هستند آمدند و نشریه ای راه انداختند که دانشجویان رشته ما بتوانند بنویسند و جایی برای انتشار مطالبشان داشته باشند.

واقعیت آن است که اگر کسی اندکی به بازاریابی و به خصوص بازاریابی محتوایی بداند متوجه می شود که در عصر حاضر بسیاری از شرکت ها برای آنکه بتوانند در یک حوزه اعتبار و اعتماد افراد را جلب کنند، شروع به تولید محتوا در آن زمینه می کنند تا با اینکار هم در جستجو های گوگل بالا بیایند و سایتشان بیشتر دیده شود و هم اعتماد افراد آن حرفه را برای فروش محصولاتش جلب کند (کاری که در همین رشته خودمان شرکت پارس آذرخش هم انجام داد و از این راه تعدادی از دانشجویان رشته ما به کار گرفته شدند.)

با این رویکرد، نشریه کتابدار 2 توسط شرکت یابش راه اندازی شد. فقط مشکل اینجا بود که این شرکت به جای آنکه برطبق عرف عمومی، افرادی را به عنوان تولید کننده محتوا استخدام کند و بابت هر مقاله ترجمه یا تالیفی به آنها دستمزد بدهد، با نقاب کمک به حرفه و رشته و با استفاده از ساده لوحی ما دانشجویان و به خصوص برخی از اساتید رشته، از محتوای تولید شده رایگان توسط ما برای بالابردن مجله و شرکت خود استفاده کرد.

اگر فکر می کنید این نشریه ارتباطی با فعالیت های شرکت یابش ندارد، کافی است به چند نکته توجه کنید.

  1. زمانی که موضوعی پیرامون حرفه کتابداری در گوگل جستجو کنید، در بسیاری از کلیدواژه ها، سایت نشریه کتابدار2 جز چند رکورد اول است. زمانی که شما وارد سایت می شوید، علاوه بر اینکه در جای جای سایت نشان تجاری و تبلیغات یابش را می بینید در لا به لای متن ها و قسمت های مختلف هم نام نشان این شرکت قابل مشاهده است.
  2. کانال و گروه تلگرامی یابش و نشریه یکی است. به این معنی که در همان گروه و کانالی که شما قصد دارید مطالب نشریه را دنبال کنید دائما دارید توسط تبلیغات یابش بمباران می شوید و در نهایت اگر روزی نیاز به محصول یا نرم افزاری داشته باشید، ناخواسته به واسطه اعتمادی که این نشریه با محتوای تولید شده رایگان توسط دانشجویان از شما جلب کرده، از آنها خرید می کنید.

باز هم قصد دارم برای اینکه سو تفاهمی پیش نیاید تاکید کنم که من مشکلی با استراتژی این شرکت برای تبلیغات و بازاریابی ندارم و حتی آن را ستایش هم می کنم. مشکل من اینجاست که چرا این استراتژی باید با سو استفاده از نیروی رایگان دانشجویان رشته کتابداری انجام شود و چرا ما باید خواسته و ناخواسته از این سواستفاده حمایت کنیم؟

همه اساتید ما از این صحبت می کنند که نشریه کتابدار 2 به توان نویسندگی دانشجویان ما کمک کرد، در حالی که ما پیش از انتشار این نشریه و سال ها قبل، سایت هایی مثل لیزنا را داشته و داریم. جدای از آن اگر به فرض هم که چنین خلا وجود داشت، اساتید دلسوخته ما می توانستند خودشان چنین سایتی راه اندازی کنند تا دیگران از این نیاز به نفع مقاصد تجاری خود سو استفاده نکنند.

طبیعی است که بسیاری از دانشجویان شبیه خود من در ابتدا با این استراتژی آشنا نبودیم. خود من هم زمانی متوجه شدم که خودم به عنوان تولید کننده محتوا در جایی استخدام شدم و البته با حوزه بازاریابی محتوایی بیشتر آشنا شدم. با این حال گله همیشگی من از برخی اساتید رشته ماست که می توانستند در این راه به روشنگری بپردازند و یا حداقل از این ظلم دفاع و همراهی نکنند.

متاسفانه در سال های اخیر هر بار که کسی از افراد حرفه ای رشته ما در مورد این نشریه انتقادی داشت با حمایت اشتباه برخی از اساتید ما سرکوب شد. به راحتی به اساتید ما نظیر خانم دکتر آخشیک توهین کردند و هیچ کس به آنها چیزی نگفت. زمانی هم که همین انتقاد ها را به ایشان مطرح کردم گفتند تو قرآن را قبول نداری، ایمان نداری و دین نداری!

به هر حال این ماجرا گذشت، اما خوب است که برای ما تجربه ای شود که در مواجهه با افراد سوداگری نظیر این دوستان با دقت بیشتری رفتار کنیم و حمایت خودمان را برای این افراد به راحتی خرج نکنیم. در شرایطی که بسیاری از دانشجویان ما از سوی دولت و حکومت مورد ظلم هستند و شرایط کاری بسیار بدی دارند، حداقل ما با اینگونه حمایت ها، آنها را دلسرد نکنیم.

نکته آخر اینکه بار ها از دوستان نشریه کتابدار 2 خواسته ام که مطالب من را از سایت این نشریه حذف کنند و من رضایتی از این موضوع ندارم اما متاسفانه توجهی نداشتند، امیدوارم اگر سر سوزنی به دین اعتقاد دارند، از مطالب من برای کسب سود و سوداگری هایشان استفاده نکنند و هر چه زودتر این مطالب را حذف کنند.

 

 

 

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *