بیکاری در سنین بالا از وقتی کابوسم شد که کتاب «مصائب من در حباب استارتاپ» را خواندم. کتاب داستان واقعی زندگی دنیل لاینز روزنامه نگار کهنه کار بود که در 50 سالگی شغلش را از دست می دهد و با این واقعیت رو به رو می شود که بازار کار امروز، جایی برای میان سال ها ندارد.

روز هایی که کتاب را می خواندم همش به این فکر می کردم که نهایتا تا 30 سالگی می توانم از این سازمان به آن سازمان بروم و به بیمه و شغل ثابت اهمیت ندهم. وقتی نسل جدیدی که با کمترین دستمزد حاضر به کار هستند وارد بازار کار شوند، دیگر پیدا کردن یک شغل با درآمد مناسب بسیار سخت خواهد بود.

چند روز پیش خبر فوت کتابدار کتابخانه مجتمع امام خمینی (جامعه المصطفی العالمیه)، آقای محمد مومنی پور سخت مرا بهم ریخت. من او را ندیده بودم و نمی شناختم، اما آنچه که دوستان و همکاران او از مرگش گفتند تکان دهنده بود.

به گفته همکارانش او پس از سال ها کار در کتابخانه، در 39 سالگی و با 17 سال سابقه کار، توسط مدیر کتابخانه تعدیل و بیکار می شود. ظاهرا تلاش او برای به دست آوردن شغل دیگر ثمری نداشته و در نهایت فشار روحی زیاد ناشی از این تنش ها باعث تشنج و فوت ناگهانی اش می شود.

یکی از همکاران آقای مومنی پور در تلگرام نوشته: « محمدجان باورش سخته که تو قربانی نادانی یکسری مدیر احمق و نالایق شدی، روحت شاد»

به قول دنیل لاینز در کار جدید، کارفرما ها می توانند از کارکنان انتظار وفاداری داشته باشند؛ اما هیچ لزومی ندارد به کارکنانشان وفادار باشند. خوب که نگاه کنید می بینید چیزی جز نسخه تازه ای از داستانی کهنه نیست، همان قصه استثمار نیروی کار توسط سرمایه. فرقش این است که این بار لبخند پت و پهنی هم روی صورت استثمارگر نشسته. (از صفحه 160 کتاب)

متاسفانه قوانین کار در ایران هم اینچنین شده و مدیران در تصمیم گیری هایشان اخلاق و انسانیت را در نظر نمی گیرند و این چنین مصیبت هایی را به بار می آورند. امیدوارم خدا به خانواده، دوستان و همکاران ایشان در این مصیبت سنگین صبر بدهد. کاش کتابداران و اساتید ما در مقابل این ظلم ها سکوت نکنند و جلوی این سونامی تعدیل و بیکاری را بگیرند، چرا که ممکن است نفر بعدی هر یک از ما باشیم.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *