تقریبا از ابتدای کرونا، مشتری پروپاقرص کتاب های منصور ضابطیان بودم. در بیش از دو سالی که سفر نرفتم، با کتاب های او، تجربه سفر رفتن به مکان های دوردست را لمس کردم. نثر پخته، روان و ساده و نگاه جامعه شناسانه و انسان شناسانه او در مواجهه با فرهنگ و روابط اجتماعی، نوشته های ضابطیان را خاص و متفاوت کرده است.

پاییز سال گذشته بود که ضابطیان از نوشتن کتاب بعدی اش پیرامون ترکیه خبر داد و این کتاب در واپسین روز های قرن گذشته منتشر شد. در اردیبهشت ماه امسال و همزمان با سی و سومین نمایشگاه کتاب تهران، من که تصمیم قطعی خودم را برای نرفتن به نمایشگاه کتاب گرفته بودم، با شنیدن خبر جشن امضای کتاب ضابطیان در نمایشگاه نظرم تغییر کرد و پنج شنبه 22 اردیبهشت راهی تهران شدم تا با نویسنده مورد علاقه ام دیدار داشته باشم.

در آن دیدار فرصت چندانی برای صحبت کردن نبود و فقط مکالمه کوتاهی در دعوت از او برای حضور در کتابخانه عمومی داشتیم. با وجود اینکه تلاش زیادی کردم تا با صوتی کردن کتاب استامبولی برای بخش نابینایان کتابخانه، زمینه دعوت از ضابطیان به کتابخانه را فراهم کنم اما در مراحل پایانی ضبط متوجه شدم که او در یک جمعه گرم و تابستانی برای جشن امضای کتاب و دورهمی به قم دعوت شده است و این به معنای این بود که ما فرصت حضور او در کتابخانه مان را از دست داده بودیم.

اینبار اما در خانه تاریخی یزدان پناه قم فرصت مناسبی بود تا در نشستی خودمانی و صمیمانه گپ و گفتی با او داشته باشم. واقعیت آن است که در این نشست متوجه شدم که چقدر دیر با او آشنا شدم و تعداد زیادی از همشهریان خودم به اصطلاح فن او بودند و از سال ها پیش کار هایش را در مجله چلچراغ و همشهری و حتی رادیو دنبال می کردند.

یکی از سوالاتی که در این مدت درباره او ذهنم را مشغول کرده بود این بود که با توجه به اینکه می دانستم که هنگام سفر به یک کشور در مورد آن نمی نویسد و در فرصت دیگری این کار را انجام می دهد، آیا همه آنچه که در سفر اتفاق می افتد را پس از آن نیز به یاد می آورد و چطور می تواند همه حس و حال آن لحظات را با جزئیات بنویسد؟

این سوال را پرسیدم و پاسخ ضابطیان این بود که در سفر کلیدواژه هایی را برای خود می نویسد و همچنین با ثبت عکس ها و دیدن آنها در هنگام نوشتن بخش زیادی از حس و حال آن لحظات برایش تداعی می شود. اما نکته دیگر این بود که سعی می کند پس از هر سفر تعداد زیادی از خاطرات آن سفر را برای اطرافیانش روایت کند و تعداد کمی از آن روایت ها که با اقبال و توجه آن افراد مواجه می شود را در کتاب می نویسد.

به طور کلی حضور در این جمع برای منی که تاکنون خیلی به دیدار با نویسندگان و جشن های امضای کتاب علاقه ای نداشتم بسیار دلچسب بود و فکر می کنم یکی از راه هایی که احتمالا می تواند کودکان و نوجوانان را برای خواندن ترغیب کند همین حضور در این جلسات و دیدار با نویسندگان محبوبشان است که انرژی عجیبی برای بیشتر خواندن به آنها می دهد.

جشن امضای کتاب استامبولی
نمایشگاه کتاب 1401

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *